نسیمی از تجارب
لطفا شما هم تجارب خود را در قالب نظر برای استفاده بنویسید




ذکر روز


ذکر روزهای هفته



حدیث روز


حدیث موضوعی



شادی حلال


مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج)

 
  عید ولایت مبارک ...

موضوعات: بردفرهنگی, صلوات, امام علی علیه السلام, عبادت, ماه ذی الحجه, ولایت, غدیر, فضاسازی
[سه شنبه 1395-06-30] [ 12:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  غدیر ...

و اين روز زينت است كه هر كه زينت كند از جهة روز غدير حق سبحانه و تعالى گناهان او را بيامرزد خواه كبيره و خواه صغيره و حق سبحانه و تعالى فرشتگان بسوى او فرستد كه از جهة او حسنات بنويسند و درجات او را بلند كنند تا سال آينده در همين روز و اگر بميرد شهيد مرده باشد و اگر زنده ماند با سعادت و خوبى باشد و هر كه مؤمنى را طعام‏ دهد چنان باشد كه جميع پيغمبران و صديقان را طعام داده باشد و هر كه در اين روز مؤمنى را زيارت كند حق سبحانه و تعالى در قبر او داخل كند هفتاد نور، و قبر او را فراخ گرداند، و هر روز هفتاد فرشته زيارت كنند او را در قبر و بشارت دهند او را به بهشت‏[1]



[1] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه - قم، چاپ: دوم، 1414 ق.

موضوعات: تبریک, حدیث, امام علی علیه السلام, ماه ذی الحجه, ولایت, غدیر
[یکشنبه 1395-06-28] [ 07:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سلسله مراتب ...

در کارها و رفتارتون، توی مجموعه ای که قرار گرفتید؛ خانوادگی، تحصیلی، کاری و … همیشه سعی کنید سلسله مراتب رو رعایت کنید؛

کارتون در هر موردی هست به همون فرد و مسئول مربوطه مراجعه کنید و نه به مافوقش، او خودش یه سری وظایف و اختیارات داره که میتونه ممسأله شما رو حل کنه.

این نکته شاید ساده به نظر بیاد اما عدم رعایت اون و مراجعه به مافوق هم به ضرر شماست و هم به ضرر فردی که برخلاف اصول به او مراجعه نشده و برعکس رعایت این نکته در اعمال و رفتار علاوه بر اینکه جلوی خیلی ضررها رو میگیره ، باعث میشه به راحتی و سریعتر مسأله شما حل بشه، آبرو و شخصیت افراد حفظ بشه …

موضوعات: بدون شرح, کار, امر به معروف و نهی ازمنکر, جامعه
 [ 06:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تجلیل از نخبگان حوزوی یزدی ...

  • صبح امروز 27 شهریور 1395 دهمین همایش تجلیل از برگزیدگان یزدی حوزه های علمیه در سالن شهید پاکنژاد یزد برگزار شد.

  • آیت الله مدرسی مدیریت حوزه علمیه مصلی، آیت الله ناصری امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان یزد، آیت الله وافی نماینده مردم یزد در مجلس خبرگان رهبری، آیت الله موسوی جزایری امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان خوزستان زینت بخش این مراسم بودند.

  • علاوه بر برنامه های معمول چون تلاوت قرآن و سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و سخنرانی بزرگواران حاضر در مراسم، از برنامه های جالب توجه این مراسم تواشیح خوانی قران آموزان موسسه کوثر به یاد طلبه شهید حاج حسن دانش ، مراسم عمامه گذاری 8 تن از طلاب به دست مبارک آیت الله جزایری و تجلیل از برگزیدگان حوزوی می توان نام برد.

  • برداران برگزیده هدیه شان را از دست مبارک آیت الله جزایری گرفتند ولی خواهران برگزیده فقط از ایشان نام برده شد و خبر از ارسال هدیه شان دادند…

  • درست است که بنابه فرموده حضرت زهرا سلام الله علیها بهترین چیز برای یک زن این است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را ببیند.

  • اما

  • باتوجه به شرایط امروز جامعه ایا ضرر حضور خواهران در کنار آیت الله جزایری و دریافت هدیه از دست یک عالم عارف بیش از نفع آن بود؟

  • آیا این ظلم تلقی می شود یا خود هدیه ای دیگر؟

  • آیا نمی شد از قبل چاره اندیشی کرد تا بهترین رفتار و برنامه صورت گیرد یا این برنامه خود بهترین بود؟

موضوعات: بدون شرح, طلبه, تشکر, جامعه, هدیه
[شنبه 1395-06-27] [ 06:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  امن ترین جای دنیا ...

موضوعات: بدون شرح, خانواده, ارامش و اطمینان خاطر, مادر
 [ 06:02:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بازگشت ...

سلام دوستان.

از وقفه ای که در بروزرسانی مطالب وبلاگ در ایام تابستان پیش امد، عذرم را پذیرا باشید.

انشاالله از این به بعد لااقل هفته ای یکبار مطالب بروز می شود با حضور گرم و نظرات مفیدتون امید بخش ادامه راه باشید.

ممنونم.

زیر سایه آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت بخیر باشید.

التماس دعای ویژه.

موضوعات: التماس دعا, جامعه, ما حاضریم
 [ 05:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  طنز سیاه ...

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد …..
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم …..
 آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش …..

همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
 پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمينو گُوشت بده نِنه …..
 قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
 پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!


 قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن …..
 اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟
 پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟  جوون گفت اّره …..
 سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره …..

سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟
 پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه …..

شیکم گشنه سَنگم مُخُوره …..
 جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه …..

اینا رو برا بچه‌هام مي‌خام اّبگوشت بار بیذارم!
 جوونه رنگش عوض شد …..

یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن …..
 پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
 جوون گفت: چرا
 پیرزن گفت: ما غِذای سَگ نِمُخُوريم نِنه …..
 بعد
 گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.

 

 بنی آدم اعضای یک پیکرند …….. که در آفرینش ز یک گوهرند
 چو عضوی به درد آورد روزگار…..دگر عضوها را نماند قرار
 تو کز محنت دیگران بی غمی…….. نشاید که نامت نهند آدمی
 "سعدی”

موضوعات: بدون شرح, محاسبه اعمال, داستانک, ارامش و اطمینان خاطر, استغفار, صدقه, جامعه, دنیا
[دوشنبه 1395-06-01] [ 10:12:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت