|
|
|
سلسله مراتب |
... |
در کارها و رفتارتون، توی مجموعه ای که قرار گرفتید؛ خانوادگی، تحصیلی، کاری و … همیشه سعی کنید سلسله مراتب رو رعایت کنید؛
کارتون در هر موردی هست به همون فرد و مسئول مربوطه مراجعه کنید و نه به مافوقش، او خودش یه سری وظایف و اختیارات داره که میتونه ممسأله شما رو حل کنه.
این نکته شاید ساده به نظر بیاد اما عدم رعایت اون و مراجعه به مافوق هم به ضرر شماست و هم به ضرر فردی که برخلاف اصول به او مراجعه نشده و برعکس رعایت این نکته در اعمال و رفتار علاوه بر اینکه جلوی خیلی ضررها رو میگیره ، باعث میشه به راحتی و سریعتر مسأله شما حل بشه، آبرو و شخصیت افراد حفظ بشه …
موضوعات: بدون شرح, کار, امر به معروف و نهی ازمنکر, جامعه
[یکشنبه 1395-06-28] [ 06:00:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
غيرت شوهرش كجا رفته؟ |
... |
از دوستان و آشنايان شهيد ابراهيم امير عباسي مي گويد: «پسرم الان 28 سالش هست. آن روز كه با هم ابراهيم را ديديم، سال 1361 بود و پسرم هفت سال داشت. سوار ماشين بوديم كه من ابراهيم را در پياده رو ديدم. آخرين باري كه ديده بودمش بود. شنيده بودم ازدواج كرده است. سريع از ماشين پياده شديم. رفتم جلو و خيلي گرم شروع به احوال پرسي كردم. پسرم هم با ابراهيم دست داد و حالش را پرسيد. چند جمله اي بيشتر ردوبدل نكرده بوديم كه يك دفعه ديدم صورت ابراهيم سرخ شد. انگار از چيزي ناراحت شده باشد، رويش را برگرداند به طرفي ديگر. برگشتم يك نگاهي انداختم، ديدم زني بدحجاب و لاابالي، با سر و وضع ناجوري جلوي يك كيوسك تلفن ايستاده است. صداي ابراهيم مرا به خود آورد. داشت با ناراحتي مي گفت: «غيرت شوهرش كجا رفته؟ غيرت پدرش كجاست؟ غيرت برادرش كجا؟» بعد هم رو كرد به آسمان و با حال عجيبي گفت: «خدايا ! تو شاهد باش كه ما حاضر نيستيم چنين صحنه هايي را در اين مملكت ببينيم. مبادا به خاطر اينها به ما هم غضب كني و بلا بفرستي روي سرمان». [حالا] 21 سال از آن روز مي گذرد. پسر من هنوز جمله به جمله آن حرف ها را به خاطر دارد و هنوز هم تحت تأثير همان يك برخورد با ابراهيم است».
منبع: كليد فتح بستان، سعيد عاكف، ص 24.
به نقل از http://sepahanshahr.kowsarblog.ir/
موضوعات: شهید, حجاب, امر به معروف و نهی ازمنکر, جامعه
[دوشنبه 1395-04-21] [ 12:17:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
چگونه با خدا حرف بزنیم یا برایش نامه بنویسیم |
... |
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدینشاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و بسیار بسیار انسان فقیری بود. شبی از شدت تهی دستی و گرفتاری به این فکر می افتد که بالاخره چه باید کرد؟ آیا به مراجع تقلید وقت روی آورم؟ یا نامهای به شاه نوشته و از او کمک بخواهم؟ یا به امیر المومنین توسل جویم و از فقرم به او شکایت برم؟
سرانجام شب را تا نزدیک سپیده در فکر سپری میکند و به این نتیجه میرسد که نباید به انسانها مراجعه کنم و تنها راه این است که نامهای به خدا بنویسم و خواسته های خود را بصورت کتبی از او بخواهم. به همین جهت خالصانه و در اوج اعتماد و امید به خدا، نامهای به درگاه خدای متعال نوشت که نامه او در موزه گلستان تهران تحت عنوان «نامهای به خدا» نگهداری می شود. مضمون نامه: بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا! سلام علیکم اینجانب بنده شما هستم. از آنجا که شما در قرآن فرموده اید:«و ما من دایه فی الارض الا الله رزقها؛ هیچ موجود زندهای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما در روی زمین. و در جای دیگر قرآن فرمودهاید: «ان الله لا یخلف المیعاد؛ مسلما خدا خلف وعده نمیکند» بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم: – خانهای وسیع – همسری زیبا و متدین – یک خادم – یک کالسکه و سورچی – یک باغ – مقداری پول برای تجارت لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی – حجره شماره ۱۶ – نظرعلی طالقانی نظر علی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر میکند که نامه را کجا بگذارم؟ میگوید مسجد خانه خداست. پس به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) میرود و نامه را در سوراخی در دیوار مسجد قایم میکند و با خودش میگوید: حتما خدا پیدایش میکندو به مدرسه بازمیگردد. فردای آن روز، ناصرالدین شاه با درباریها میخواستند به شکار بروند. کاروان او از جلوی مسجد میگذشت. ناگهان به اذن خداوند، باد تندی شروع به وزیدن میکند و نامه نظرعلی را روی پای ناصر الدینشاه میاندازد. ناصرالدین شاه نامه را میخواند و شکار را کنسل کرده دستور میدهد کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه مروی میفرستد و نظرعلی را به کاخ فرامیخواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند و میگوید: «نامهای را برای خدا نوشته بودند، ایشان به ما حواله فرمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم» و دستور میدهد همه خواسته های نظرعلی یک به یک اجرا شود.
موضوعات: بدون شرح, محاسبه اعمال, داستانک, ارامش و اطمینان خاطر, خدا, یادگاری, امر به معروف و نهی ازمنکر, طلبه
[شنبه 1395-03-29] [ 08:25:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
عاقبت ترك امر به معروف و نهی از منکر |
... |
عاقبت ترك امر به معروف و نهی از منکر
وقتی در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسی که در رأس جامعه قرار دارد و میخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛ یعنی نخواهد توانست، یا به آسانی نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینه فراوان این کار را انجام دهد. یکی از موجبات ناکامی تلاشهاي امیرمؤمنان(علیه السلام) با آن قدرت و عظمت در ادامه این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود.
برگرفته از کتاب واجب فراموش شده: راهبردهاي مقام معظم رهبري در زمینه امر به معروف و نهی ازمنکر
موضوعات: رهبرم سید علی خامنهای, امام علی علیه السلام, گناه, امر به معروف و نهی ازمنکر, جامعه
[چهارشنبه 1395-03-05] [ 11:12:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|